گوشی هوشمند، با ارائهی اطلاعات مفید کل جهان در زیر یک اشارهی انگشت، ما را به انسانهای ماورائی با هوشمندی بالا تبدیل میکند. البته، انتقاداتی به این هوشمندی مدرن و ابزارهای وابسته به آن نیز وجود دارد. از نظر منتقدان، حضور همیشگی دستگاهها در کنار ما، نتایج ناگواری را نیز بههمراه دارد.
ما زمان زیادی را با گوشیهای هوشمند سپری میکنیم و در آن حین، دنیا و افراد اطراف خود را نادیده میگیریم. مطالعات نشان دادهاند که اعتیاد به فناوری، نتیجههایی همچون کاهش شادی و رضایت از زندگی و حتی افزایش نرخ خودکشی دارد. دلیل تأثیرات فوق نیز، کاهش ارتباطات معنیدار ما در اثر اعتیاد است.
Loup Ventures یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر بر پایهی تحقیقات در آمریکا بوده و یکی از وظایف اصلی نیروهای این شرکت، بررسی تأثیر فناوری بر زندگی انسانها است. محققان لوپ و البته اکثر کارشناسان اعتقاد دارند که فناوری، بهطور کامل مضر نیست. درواقع فناوری هم مانند بسیاری از ابزارها و محصولات حوامع بشری، مانند چاقویی دولبه عمل میکند و فواید و مضرات خاص خود را دارد.
فناوری بهتنهایی مشکلات جدید را برای انسانها ایجاد نمیکند؛ بلکه مشکلات موجود و مرتبط با روح و روان آنها را تشدید میکند. هدف اصلی فناوری، تقویت تجربیات انسانها است. بههمین دلیل، تقویت صورتگرفته از سوی فناوری، هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی رخ میدهد.
انسانها بهطور طبیعی بهدنبال راحتی هستند و از درد و رنج فرار میکنند. چنین غریزهای، نهتنها باعث بقای نوع بشر شده، بلکه پایهی تمامی اعتیادها، ازجمله فناوری را تشکیل میدهد.
مشکلات ایجادشده بر اثر اعتیاد به فناوری
تحقیقات متعدد نشان دادهاند که فناوری، ما را به انسانهایی ناراحت تبدیل میکند و گوشیهای هوشمند، بیش از همه در آن دخیل هستند. بههرحال، گوشیهای هوشمند بهتنهایی موجب ناراحتتر شدن ما نمیشوند و مشکل اصلی، توسط اطلاعاتی ایجاد میشود که از طریق آنها دریافت میکنیم. درواقع دستگاههای ما وسیلهای برای ارائهی محتوا هستند.
در اینستاگرام، کاربران با بمبارانی از تصاویر افراد زیبا با زندگیهای تجملاتی و عالی روبهرو هستند. در توییتر، داستانها و اظهارنظرهای کوتاه و عموما گلهمندی از سیاست یا موضوعات دیگر مشاهده میکنیم. یوتیوب، حجم زیادی از ویدئوهای جذاب و پشت سر هم را برای ما پخش میکند که اگر خودمان نخواهیم، تا ابد ادامه خواهند داشت.
جریان دائمی اطلاعات و اعلانهایی که از طریق گوشی هوشمند دریافت میکنیم، سطحی جذاب و لذتبخش از دوپامین در ما ایجاد میکند. دوپامین ایجاد شده، ما را به بازگشت به اپلیکیشنها و اطلاعات، نیازمند میکند. درنهایت، اعتیاد ما باوجود سازنده و مفید نبودن، تغذیه میشود. بهنظر میرسد سه مکانیزم مرتبط با محتوا وجود دارد که موجب ناامیدی در افراد میشود: پایینتر دیدن خود، عصبانیت و حواسپرتی.
حسادت در انسانها از دیرباز وجود داشته است. ما به دلایل مختلف، خود را با اطرافیان مقایسه میکنیم و احتمالا، از کمبودهای موجود، بسیار عصبانی میشویم. فناوری، این حس و غریزهی قدیمی انسانها را بیش از پیش به واقعیت نزدیک کرد. در برخی پلتفرمها و بیش از همه، اینستاگرام، همهی کاربران زیبا، ثروتمند و جذاب بهنظر میرسند.
ما با دیدن کاربرانِ دیگرِ شبکههای اجتماعی (خصوصا اینستاگرام) که عموما زیباترین و جذابترین وضعیت خود را به نمایش میگذارند، خود را پایینتر از آنها میبینیم. درواقع ما تلاش میکنیم تا در رقابت با همهی مردم پیروز شویم که البته امکانپذیر نیست. بهعلاوه، ما با دیدن شادی و تفریح دوستان، ریسک تنها و دور از جامعه ماندن را حس میکنیم.
عصبانیت و خشم، در سطوح مختلف در شبکههای اجتماعی، این فرزندان بااستعداد و جذاب دنیای فناوری، وجود دارد. درواقع خشم، بیش از بحث منطقی ما را درگیر میکند. افراد، پس از احساس خشم، نیاز بیشتری به پاسخ دادن به دیگران و دفاع از نظرات خود، حس میکنند. سپس، این پاسخها را با افرادی که میشناسند درمیان میگذارند تا آنها هم نظر و پاسخ خود را ارائه دهند.
پس از اظهار خشم و عصبانیت و صحبت کردن تحت تأثیر این احساسات، ما منتظر پاسخ دیگران میمانیم. اگر نظر آنها به نظر ما نزدیک باشد، عصبانیت تاحدودی فروکش میکند؛ اما اگر نظرات مخالف دریافت کنیم، وارد جنگهای اخلاقی شده و عصبانیتر میشویم. پلتفرمهای رسانهای اغلب از طریق تبلیغات کسب درآمد میکنند و افزایش درآمد آنها نیز به درگیری و مشارکت بیشتر کاربران وابسته است. درنتیجه، ایجاد بحثهایی وابسته به احساسات کاربران، بیش از منطق، برای شبکهها درآمد دارد.
حواسپرتی، نتیجهی مستقیم جستوجوی انسان برای شادی و لذت محسوب میشود. هر بار که ما اعلانی را از سرویسی دریافت کرده یا ویدئوی جذاب بعدی برایمان پخش میشود، احساسی از شادی را تجربه میکنیم. بهعلاوه، اگر یکی از اعلانها یا محتواهای جذاب را از دست دهیم، حسی از شکست ما را فرا میگیرد. درنهایت، حواسپرتی ایجاد شده، مانع از تمرکز میشود. نتیجهی نگرانکنندهی حواسپرتیهای مذکور، به تعویق افتادن کارها، کارایی پایین و افزایش استرس است.
غولهای فناوری، اعتیاد را درمان نخواهند کرد
اپل، گوگل، فیسبوک و دیگر غولهای دنیای فناوری با قطع کردن جریان شدید اعلانها در محصولات خود، بهراحتی میتوانند اعتیاد به فناوری را کاهش دهند. درواقع ما نباید هر بار که فردی تصویر جدیدی در اینستاگرام منتشر میکند یا خبری در سرویسهای مختلف پخش میشود، از آن مطلع شویم. هرچند قطع کردن این اعلانها در برخی دستگاهها بهراحتی توسط کاربر انجام میشود؛ اما شرکتها هم میتوانند بهینهسازی بیشتری در خدمات خود داشته باشند.
متأسفانه، قطع کردن جریان اعلانها یا اپلیکیشنهای مضر، سودآوری شدید شرکتهای بزرگ دنیای فناوری را تحت تأثیر قرار میدهد. کم شدن سرویسها، بهمعنای کاهش فروش دستگاهها، درگیری و مشارکت در پلتفرم و کاهش مشتریان پولی خواهد بود. هرچند شرکتهای دنیای فناوری خود را بیش از همه، نگران چالشهای اجتماعی جهان نشان میدهند، اما بههرحال آنها باید به سهامداران و کارمندان خود هم پاسخگو باشند.
اپل، گوگل و فیسبوک سرویسهایی برای اطلاع بهتر از میزان استفاده از دستگاهها یا خدمات خود به کاربران عرضه میکنند؛ اما آنها نمیتوانند بهطور کامل اعتیاد به فناوری را درمان کنند. درواقع، کسبوکار غولهای فناوری و نیاز آنها به کسب درآمد، مانع از عملکرد جدی در درمان اعتیاد کاربران میشود.
راهکارهای قانونی
وقتی پای تهدید جوامع در میان باشد، خصوصا در مسائلی که با اعتیاد سروکار دارند، نقش قانونگذاری بیش از همهی بخشها خواهد بود. بهعنوان مثالی از تأثیرگذاری قانون، میتوان به ممنوعیتهای تصویب شده در ابتدایی قرن بیستم برای مصرف الکل در آمریکا را نام برد. اخیرا نیز قوانینی برای کاهش حجم نوشیدنیهای گازدار در این کشور، تصویب شده است. درواقع، آمریکاییها و بسیاری کشورهای دیگر جهان، قانون را بهعنوان بازوی قدرتمند مبارزه با انواع اعتیاد، بهکار گرفتهاند.
البته، محافظت از مردم در برابر خودشان، هیچگاه نتایج عالی به همراه نداشته است. آزادی و امنیت، تعادلی را ایجاد میکنند که افراد، بسته به طرز تفکر، یک سمت آن را بیشتر میپسندند. بهعنوان مثال، اکثر افراد منطقی، ترجیح میدهند که دیگران بهنام امنیت و با هزینهی آزادی، برای آنها تصمیمگیری نکنند. درواقع ما میخواهیم بهترین انتخاب را خودمان بسته به شرایط و نیازهای خود داشته باشیم؛ حتی اگر انتخاب غلطی باشد.
پاسخ و راهکار واقعی برای اعتیاد به فناوری، همان پاسخ بسیاری از چالشهای انسانها است: نوآوری ترکیبشده با سرمایهی مناسب. بهبیاندیگر، گروهی از کسبوکارهای جدید باید ظهور پیدا کنند تا انتخاب کمک کردن به خودمان را به ما عرضه کنند. این شرکتهای جدید، باید فواید قطع شدن از دنیای فناوری را به ما گوشزد کنند.
رژیم گرفتن، نمادی است که شاید بتوان در اعتیاد به فناوری هم به آن اشاره کرد. بسیاری از مردم جهان، حتی در کشورهای توسعهیافته، رژیمهای غذایی نامناسبی دارند. تعداد کمی از ما، شخصیت و تعهد لازم برای غذا خوردن سالم بهمدت طولانی را داریم. عادتی که همه میدانیم برای سلامتمان مفید است. تنها برخی از ما پس از افزایش وزن زیاد، به فکر هزینه کردن و استخدام مربی شخصی و برنامههای متعدد میافتیم. درواقع، اغلب ما امروز به اضافه وزن مصرف فناوری دچار هستیم و به رژیمی جدید نیاز داریم.
راهکار نهایی چیست
کارشناسان، دو راهکار را برای درمان اعتیاد به فناوری پیشنهاد میدهد. راهکارها در دو دستهی نرمافزاری و تجربی، قرار دارند. راهکارهای نرمافزاری، سرویسها یا اپلیکیشنهایی هستند که به ما دربارهی زمان استفاده از فناوری، اطلاعات ارائه میکنند. برخی از آنها، درصورت استفاده بیش از مقدار مشخص، حتی دسترسی کاربر را به سرویسهای مختلف مسدود میکنند. شرکتهای بزرگ فناوری خدمات اینچنینی را برای کاربران عرضه میکنند که از این میان میتوان به Downtime در iOS اشاره کرد. شرکتهای واسط، درکنار سرویسهای شرکتهای اصلی خدماتی را ارائه میکنند که رویکردی جدیتر برای مدیریت زمان دارند.
راهکارهای بر مبنای تجربه، کمتر از راهکارهای نرمافزاری عرضه شدهاند. برخی از انواع این راهکارها، شامل گروههای دونفرهی ترک اعتیاد یا مکانهایی با ممنوعیت استفاده از گوشی هوشمند میشود.
تا امروز، راهکارهای مبارزه با اعتیاد فناوری، بهنوعی با محدود کردن استفاده از محصولی منفی و مضر محسوب شناخته میشوند. بهعنوان مثال ما زمان استفادهی خود را ردگیری یا محدود میکنیم. بههرحال، چنین رویکردی، نتیجهی آنچنان مثبتی محسوب نخواهد داشت. کارشناسان اعتقاد دارند برای حل بهتر چالش، ابتدا باید محصول و سرویسی مثبت به کاربر عرضه شود. حتی شاید نباید صحبتی از اعتیاد یا دیگر کلمات با بار منفی داشته باشیم.
مردم برای رژیم یا برنامههای تمرینی و بدنسازی، هزینه پرداخت میکنند. چون فواید فیزیکی، ذهنی و اجتماعی سالم بودن و ظاهر مناسب، کاملا قابل دیدن و درک کردن است. برای پرداخت کردن هزینه بهمنظور قطع شدن از دنیای اینترنت نیز مزایایی همچون شادی و موفقیت وجود دارد. شادی، نتیجهی از بین بردن احساساتی همچون خودکمتربینی و خشم است. موفقیت نیز با تمرکز بیشتر و دوری از حواسپرتی تضمین میشود.
بهطور خلاصه، دو نوع راهکار نرمافزاری و تجربی برای چالش اعتیاد به فناوری بیان شد. هر دوی این مسیرها، به موفقیت و شادی منجر میشوند. با ترکیب دادههای فوق، میتوان هر راهکار را به نتیجهی مرتبط خود متصل کرد. بهعنوان مثال، راهکارهای نرمافزاری با آسوده کردن ذهن، محدود کردن شبکهها و محدود کردن دستگاهها، شادی را بههمراه میآورند. همین راهکارها، با تنظیم وظایف، انگیزهدادن، ردگیری زمان، مسدود کردن اپلیکشنها و دیگر خدمات محدودکننده، موفقیت در کارها را نتیجه میدهند.
راهکارهای تجربی، عموما روی ارتباطات، تشکیل جوامعی با هدف مشترک و تمرکز روی خانواده، شادی را بههمراه میآورند. در بحث موفقیتهای کاری و شخصی نیز مواردی همچون اتاقهای تمرکز، کارگاههای بهرهوری و انواع دیگر آموزش، جزو نتایج راهکارهای تجربی هستند.
مثالهای گفتهشده در بالا که در تصویر هم مشاهده میکنید، راهکارهای جامع و نهایی محسوب نمیشوند. درواقع، در هر شاخه میتوان مثالها و ایدههای بیشتری را عنوان کرد. در ادامه، برخی ایدهها برای راهکارهای نرمافزاری و تجربی آورده شدهاند:
محدود کردن دستگاهها: ایجاد محدودیت در تعداد و نوع دستگاههایی که روزانه استفاده میکنیم، بهنوعی اعتیاد را در اولین مرحله کنترل میکند. چنین محدودیتی را میتوان در سطح سیستمعامل پیادهسازی کرد. البته تصور این که اپل و گوگل، بیش از امکانات کنونی، قابلیتهایی را برای محدودسازی بیشتر به کاربران عرضه کنند، دور از انتظار است.
استاده از گوشیهای موبایل شبیه محصولات یک دهه قبل، میتواند راهکاری مناسب باشد. گوشیهایی که تنها قادر به برقراری تماس، ارسال پیام و چند قابلیت محدود هستند، احتمالا شادی و رضایت را تاحدودی در ما افزایش خواهند داد. بهعلاوه، لپتاپهای بدون دسترسی یا با دسترسی محدود (پیاده شده در سطح سیستمعامل) تمرکز بیشتر را برای کاربر فراهم میکنند که درنهایت، موجب موفقیت بیشتر خواهد شد. بهطور خلاصه اگر توانایی افراد به مشارکت در رفتارهای اعتیادآمیز محدود شود، امید به برطرف شدن اعتیاد، بیشتر خواهد شد.
تغییر انگیزهها: انگیزه، موتور محرک فعالیت محسوب میشود. لذتی که در شنیدن صدای اعلان از گوشی همراه ایجاد میشود، مشوقی برای رجوع مجدد به آن خواهد بود. از همین انگیزه، میتوان برای کاهش تمایل ما به استفاده از گوشی موبایل استفاده کرد. بهعنوان مثال یک اپلیکیشن میتواند اخطارهایی مبنی بر استفادهی بیشازحد به کاربر بدهد یا او را تشویق به بازگشیت به وظایف اصلیاش بکند. حتی انگیزههای مالی یا موارد دیگر را نیز میتوان به چنین برنامههایی اضافه کرد.
با تغییر تمرکز یا ایجاد مانع بر سر فعالیتهای بدون کارایی، میتوان تمایل به تغییر را در خود تقویت کرد. شاید نتوانیم رفتارهای کاربردی و مفید را مانند اینستاگرام به یک اعتیاد تبدیل کنیم؛ اما میتوان با برخی راهکارها، به آن هدف نزدیک شد.
اتاق تمرکز: هر فضای کار اشتراکی یا دفتر کار، باید اتاقی با محدودیت استفاده از اینترنت و گوشی تلفن همراه داشته باشد. چنین فضایی، در محیط کار پر از حواسپرتی، موقعیتی جذاب برای کارمندان محسوب خواهد شد. قانونگذاری، بخش مهم اجرای این راهکار محسوب میشود. بهعلاوه، باید مشتریان نیز دربارهی قوانین جاری در شرکت و آن فضای اختصاصی آشنا شوند. اتاق تمرکز، علاوه بر مزیتهای فوق، بهعنوان یادآوری برای کارمندان دیگر کاربرد خواهد داشت و آنها را به کارایی بیشتر تشویق میکند.
جمعبندی
قطعا گوشیهای هوشمند یا شبکههای اجتماعی بهاین راحتی از زندگی ما خارج نمیشوند. درواقع، جراحی کامل تومور فناوری و از بین بردن فناوریها، بخشهای مثبت و منفی آن را با هم از بین میبرد. انسانها همیشه راهی برای تکامل پیدا میکنند و کشف راهحلی برای اعتیاد به فناوری نیز از این قائده مستثنی نیست.
نبوغ حاصل از آزادی بازارها، راهکارهای متعددی را برای حل مشکل اعتیاد به فناوری، ایجاد خواهد کرد. افرادی که از آن راهکارها استفاده کرده و در مسیر از بین بردن عادتهای غلط قدم بر میدارند، قطعا سرانجام بهتری خواهند داشت. درواقع، همیشه چنین سرانجامی در انتظار افراد با رفتارها و عادتهای صحیح بوده است. شاید همین حقیقت تاریخی، بهترین مشوق برای شروع درمان اعتیاد به اینترنت باشد.
ورود به سایت